امروزه ما بیش از هر چیز با هجوم تصاویر مختلف روبهرو هستیم و عکسهایی شلوغ و درهمبرهم پشت سر هم در شبکههای اجتماعی و محیطهای شهری، در معرض دید ما قرار میگیرند. در این بین عکس و عکاسی برنده است که تصاویر متفاوت و جذابی را به نمایش بگذارد. یکی از این راهها گرفتن عکسهایی با ترکیببندی ساده و مینیمالیستی است. البته این روش از عکس گرفتن به نوعی راه رفتن بر روی لبه تیغ به حساب میآید چرا که با کمترین المانهای ممکن در تصویر باید به جذابترین نتیجه از لحاظ فرم و ترکیببندی رسید و ممکن است عکس نهایی بسیار ساده و بی معنی به نظر برسد. در ادامه با برشمردن چند روش و نکته سعی شده این سبک از عکاسی و عکس مینیمال بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
تاریخچه
هنر مینیمال یا مینیمالیسم مانند خیلی از شاخههای هنر جدید در دهه ۱۹۶۰ نیویورک به اوج خود رسید. این جریان هنری که پاسخی به پیچیدگی و فلسفهبافیهای هنر مدرن به وجود آمد بیش از هر چیز به ساده بودن و جنبههای فرمی و هندسی اثر تأکید دارد. آثاری که توسط این هنرمندان خلق میشد به شدت انتزاعی بود و با دوری از تفسیر اثر هنری، بیشتر بر روی دریافت بصری آن توجه میکردند. ولی در عکاسی با توجه به اینکه عکس خود رونوشتی از واقعیت به حساب میآمد کمتر درگیر تئوری این جریان هنری شد. ولی تکینیکهای این جریان، مانند ترکیببندیها ساده، استفاده از یک یا چند رنگ محدود و تأکید بر فرمهای ساده، توسط خیلی از عکاسان به کار گرفته شد تا در عین سادگی، تاثیرگذاری تصاویر خود را افزایش دهند.
ترکیببندی
اولین و آخرین قانون عکاسی مینیمال در تعریف کلاسیک خود، رسیدن به تصویر مورد نظر در سادهترین شکل ممکن است. معمولاً المانهای درون تصویر با ترکیبی معین و منظم نسبت به دیگر، درون کادر قرار میگیرند و سوژه اصلی با اشغال کردن فضایی نه چندان زیاد، توجه مخاطب را به خود جلب میکند. فاصله گرفتن از سوژه و استفاده از یک لنز تله میتواند به رسیدن به فضای مینیمالیستی در عکس کمک کند چرا که معمولاً پرسپکتیو در تصویری که این لنزها ارائه میدهند، بسیار تخت و فشرده به نظر میرسند و عکسها به صحنههای دو بعدی و خالی از عمق بسیار نزدیک میشوند.
مؤلفهای که در عکسهای مینیمالیستی متداول بیشتر به چشم میخورد، صاف بودن خطوط و ترکیببندیهای نسبتاً منظم است؛ بنابراین هنگام عکاسی و ثبت عکس از طبیعت بیجان، همراه داشتن سهپایه نیز توصیه میشود. گاهی به کارگیری قانون یکسوم و قرار دادن سوژه در یکسوم میانی کادر نیز میتواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد.
رنگ
یکی از دیگر پارامترهایی که در عکاسی کلاسیک مینیمالیستی از اهمیت بالایی برخوردار است، بهکارگیری دامنه محدودی از رنگها در تصویر است. در هنر مینیمالیسم اولیه، اغلب خالق عکس یا اثر با کم کردن المانها و پارامترهای مختلف درون تصویر مانند تعداد مؤلفههای درون کادر و میزان رنگهای به کارگرفته شده تصویر را از لحاظ بصری و هندسی به سادهترین فرم ممکن تقلیل میدادند. برای رسیدن به چنین تصاویری باید محیط اطراف خود را خوب بررسی کرد و کادرهایی را انتخاب کرد که رنگهای محدودی را به نمایش گذاشته باشد. اگر عکاسی را مانند الفبایی در نظر بگیریم که رنگها حروف آن باشند هر چه حروف کمتری به کار گرفته شود فهم کلی آن راحتتر خواهد بود. همین گرایش به سادگی و فهم راحت عکسهای مینیمالیستی است که آنها را از لحاظ بصری جذاب میکند.
نور
همان چیزی که در مورد رنگها در تصاویر مینیمالیستی صادق است در مورد نور و درجات روشنایی نیز میتوان به کار برد. درجات روشنایی همان مقادیر مختلف روشنایی در نواحی مختلف تصویر است که مشاهده میشود. عکسهایی با کمترین درجه روشنایی همان تصاویر خطی لیت هستند که تنها از دو درجه روشنایی سیاه کامل و سفید کامل تشکیل شده است.
بهکارگیری خطوط ممتد و المانهای تکرارشونده در تصاویر
خطوط متوازی و متقاطع را در آثار نقاش مینیمالیست، فرانک استلا به خوبی میتوان دید. تکرار یک المان یکی از موافههای فرمی بود که این هنرمند و دیگر مینیمالیستها به کار میبستند. خطوط و المانهای تکرارشونده کیفیت فرمی معمولاً قدرتمندی را به کیفیت بصری تصویر میبخشد. خطوط عمودی و افقی بنا به تعاریف کلاسیک معنا و حس خاصی را به اثر میدهد و چشم از دیدن آنها لذت میبرد.
ادیت و تغییر تصویر
رتوش و دستکاری در ثبت عکسها میتواند در نتیجه نهایی تأثیر کاملاً مطلوبی داشته باشد. گرانترین عکس فروخته شده در دنیا که توسط آندریاس گورسکی گرفته شده در نگاه اول یک عکس منظره بدون دستکاری به نظر میرسد. ولی جالب اینجاست که در نیمه بالایی تصویر تعدادی ساختمان بوده که با رتوش حذف شده است؛ بنابراین اگر احساس میکنید که هر چیزی در عکس که جالب به نظر نمیرسد و ممکن است ترکیببندی ساده تصویر را به هم بزند، میتوان به راحتی با نرمافزارهایی مانند فتوشاپ یا لایتروم آن را حذف کرد.
خلاقیت و بیان فردی
خلاقیت در عکاسی به خصوص در عکاسی مینیمال که باید با کمترین المانها و مؤلفههای ممکن، یک عکس جذاب خلق شود، یکی از مهمترین ویژگیها به حساب میآید. همیشه باید در نظر داشت که چگونه با کمترینها میتوان یک عکس زیبا به ثبت رساند؛ بنابراین با تمرین زیاد و زدن شاتهای متعدد باید سعی کرد به تصاویری مبتکرانه و برگرفته از نگاه شخصی خود رسید.